نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی خال رازیان - مژگان معمارزاده
3.6
36 رای
مرتبسازی: پیشفرض
شیما
۱۴۰۳/۱۱/۲۱
00
در ابتدا تشکر ویژه دارم از خانم رفیعی عزیز بابت بیان شیوا و گیراشون، از نحوه خوندنوش بسیار لذت میبرم و مشتاقانه کتاب رو دنبال میکنم. کتاب صوتی خال رازیان در مورد خانمی هستش که نازا بوده و خواستگار ایشون هم، زمان خواستگاری گفتن که همین مشکل رو دارن، ازداوج صورت گرفت و بچه ی به فرزند خوندگی گرفتن حالا بعد از گذشت ۷ سال و با بزرگتر شدن بچه و شباهت های که به همسرش داره اون رو به فکر انداخته که نکنه بازی خورده و بهش خیانت شده و رازیان بچه واقعی همسرش باشه. از طرفی هم نمیتونه بگه که نکنه شاید زندگیش بر رو هوا و شانس مادر شدنی که بهش رسیده رو از دست بده و ترجیح میده سکوت کنه و با حس مادرانشان از همه چیز چشم پوشی کنه. ولی خب اگه فکرش درست باشه چرا باید همچین رازی رو شوهرش ازش مخفی کنه؟ اصلا چطور میخواد با همچین فکر سمیی زندگی این زن؟ کلی سوال تو سرم درست شده🤯
داستان در مورد یک زن و شوهر هستند که نازا هستند و بچهای به نام رازیان را از پرورشگاه گرفتند تا بزرگ کنند رازیان را بسیار دوست دارم و به او توجه میکنند زن مشکل نازایی دارد از اینکه میبیند رازیان شباهتهایی با شوهرش دارد نگران میشود اینکه رازیان و شوهرش پشت گوششان خال دارند با خود فکر میکنند شاید شوهرش به او خیانت کرده آن زن بچهاش را به آنها سپرده تا بزرگ کند در واقع همه اینها توهمات زن هست و حقیقت ندارد به نظر من داستان بسیار چرت و مسخره بود ک دفعه وارد قضیه میشود و اصلاً متوجه نمیشویم ابتدای آن سردرگم است و پس از دوبار شنیدن موضوع را دریافتم. اینکه هر دوی آنها گوش درد هستند بسیار چرت بود و مسخره.
در این داستان زنی که سرپرستی بچه ای را به عهده گرفته، به همسرش شک میکند که شاید او پدر واقعی بچه باشد. موضوع تکراری که قبلا در کتابراه در یک داستان صوتی دیگر با کمی تغییرات شنیده بودم. اما عجیب است که زن نهایتا بدون هیچ کلام و پرسشی با موضوع کنار می آید. افکار شکاکانه مانند این میتواند بسیار خانمان برانداز باشد و تا جایی که میدانم، هیچکس به آسانی نمیتواند دست از پیگیری این مسائل بردارد. چه مرد باشد، چه زن اگرچه آن زن بخاطر وجود فرزندش حاضر شد این وضعیت را تحمل کند.
با سلام و تشکر مژگان معمارزاده، نویسنده ی جوان ایرانی، در کتاب صوتی خال رازیان با زبانی ساده و بی آلاش از احساسات مادرانه می گوید و داستان مادری را روایت می کند که علاقه ای شدید به پسرش، رازیان، دارد، اما با کشف یک خال مشابه میان همسر و پسرشان دچار غلیان احساسات و افکار مشوش می شود. به این ترتیب با احساسات این مادر همراه می شویم و گریز کوتاهی به گذشته ی خانوادگی شان می زنیم.