نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مادری که هرگز ندید - الهام بیاتی مقدم
3.8
62 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۷/۳۰
00
قصه راجع به زنی فقیر و تنهاست که از روی اجبار حاضر به فروش بچهی خود میشود. زیرا همسرش را تازه از دست داده و توان نگهداری از بچه را ندارد. نویسنده رنج زن به خاطر داغ همسر و وداع با فرزند، را به خوبی تشریح میکند. نکتهی عجیب قصه اما، بداخلاقی بیش از حد پرستار با همه است و اصلا معلوم نیست چرا با همه سر جنگ دارد. نام پرستار مهربان است و تضاد جالب شخصیت و نامش، برایم خیلی خندهدار بود و به نظرم، اسم این شخصیت، خلاقیت نویسنده را میرساند، رگههایی از طنز درون خود داشته و انتخاب بسیار هوشمندانهایست. نکتهی دیگری که توجهم را جلب کرد، در قسمتی از قصه پرستار، زن را به خاطر فروختن فرزندش سرزنش و قضاوت میکند که واقعا دردناک است، چرا که ما جای دیگرا نیستیم تا از مشکلات آنان باخبر باشیم. چه بسا اگر ما هم در شراط آن افراد بودیم، همین رویه را در پیش میگرفتیم. ممنون از برنامهی خوب کتابراه🌺
کتاب پیش رو قصه ی آشنای فقروتنگدستی است درقصه دختری روستایی که بعد فوت همسرش به اجبار یگانه یادگار وی رابه مبلغی پول میفروشد و حسرت در آغوش کشیدن فرزندرا بجان میخرد، در این راستا متاسفانه رفتار زشت وغیراخلاقی پرستار را میشنویم که مرتبا دختر داغدار راموردتحقیر قرار میدهد وبجای اینکه مرحمی باشد بر زخم دل دختر جوان متاسفانه بازبانش زخمهای دیگری بر پیکره روح دختر وارد میکند. ونهایتا دختر که با آنهمه سختی، ازدست دادن همسر، فروش یکدانه دلبندش، فقر و فلاکت و تنگدستی باکمال انسانیت وآرامش پرستار رابه دوست داشتن ومهر ومحبت دعوت میکند ونشان میدهد داشتن قلب بزرگ وروح بخشنده نعمتی است که خداوند به انسان هدیه میدهد وانسانها باید به خوبی از این نعمت استفاده کنند
خیلی خوب بود موضوع کتاب موضوعی ناراحت کنندهی بودزنی به اسم فیروزه که تازه زایمان کرده محو زیبای بچهاش شده و نگاه میکنه به نفس کشیدنش که پرستار میاد و میگه تو اگه مادر بودی بچه تو بخاطر پول نمیفروختی ولی زن مجبور بود چون شوهرش کولبر بوده و هفتهی پیش فوت کرده و فقیر بودن و مجبور بودوقتی لباسهای سنتی شو میپوشه پرستار خشن میاد و میگه بوی دهات میدی اونم میگه بوی دهات بهتر است تا بوی بیمارستان باید بیای دهات ما تا ببینی چقدر بهم مهر و محبت دارن اسم تو زیباست پرستار اما تو مثله اسمت نیستیو اخرشم چندتا زن میان پول و میدن و بچه رو میبرنچقدر سخته برای یه مادر که فرزند خودشو بفروشه و دیگه هیچ وقت نبینتش بزرگ شدنشو مدرسه رفتنشو ممنون از کتابراه
با سلام. جبر زمانه بعضی وقتا باب میل ما آدما سیر طبیعی رو طی نمیکنه. ۱ _از دید پدر... هشت ماه وسه هفته منتظر خبر تولد بچه باشی و اجل امان ندهد. ۲_ از دید مادر.... یک هفته مانده به تولد نوزاد، خبر مرگ شوهر را دادن ۳_ در یک لحظه. دو اتفاق بد برای یک زن (از دست دادن شوهر ناخواسته. و. از دست دادن فرزند به اجبار) آفرین به ذهن خلاق نویسنده
آفرین به بیان خوب راوی...
تشکر از کتابراه.
آفرین به بیان خوب راوی...
تشکر از کتابراه.
داستان غم انگیزی بود انتظار داشتم طولانی باشد. راوی صدایش الهام بخش بود و من را به فکر فرو می برد داستان این کتاب این بود که مادری بود که به بخاطر پول بچش رو بفروشه. شاید با خودتون فکر کنین چه ظالم؛ اما این مادر مجبور بود این کار رو انجام بده تا زنده بمونه ولی برای فیروزه (اسم مادر) خیلی سخت بوداز اینکه اون پرستار این رفتار ها رو میکرد مرا خشمگین میکرد.
داستان در مورد زن فقیریه که همسر کولبرش رو از دست داده و مجبوره از فرزند تازه متولد شدش جدا بشه موضوع داستان دل هر انسانی روبه درد میاره و اما راوی هنگام روایت داستان مقداری صداش مصنوعیه در صورتی که صدا گذاری روی شخصیت ها به خوبی اجرا میشه در همه جوامع بشری آدم خوب وبد در تمام مشاغل پیدا میشه و جا داره از پرستارانی که با تلاش ومهربانی به بیماران کمک می کنند تشکر کرد
داستان غم انگیزی بود. مادر برای امرار معاش خود مجبور بوده بچهاش را به خانوادهای بفروشد. هیچ مادری که ۹ ماه بچه را به شکم کشیده حاضر نیست این کار را بکند مگر برای پول.
نحوه صحبت کردن خانم مهربان خنده دار بود.
و این که راوی خیلی صداش قشنگ بود و به دل مینشست و داستان را به خوبی و آرامی بیان میکرد. ممنون از راوی داستان، موفق باشند.
نحوه صحبت کردن خانم مهربان خنده دار بود.
و این که راوی خیلی صداش قشنگ بود و به دل مینشست و داستان را به خوبی و آرامی بیان میکرد. ممنون از راوی داستان، موفق باشند.
روایت تلخ زندگی سخت کولهبران عزیز است. کولهبرانی که با لرزش سنگ ریزهای جان شیرین ازکف میدهند. مادری که درعین سوگواری مجبور به فروش فرزند دلبندش است چه کند که نادار است و ناچار زن سرمایه دار بی درد که ظاهر و پوشش درد اوست. در کل روایت نظام کثیف سرمایه داری است. سرمایه دارانی که همچون زالو خون زحمتکشان جامعه را میکند و فربه تر میشوند