نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی تحصیلکرده - تارا وستوور
4.4
32 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Farya Bij
۱۴۰۳/۰۱/۲۸
00
تا قبل از اینکه این کتاب رو بخونم فکر میکردم این فقط ما و نسل ما بود که با عقاید زورکی و پوچ و واهی بزرگ شدیم. پدر و مادرهایی و یا گاها بزرگسالانی از فامیل نزدیک که سعی داشتند ما هم مثل آنها فکر کنیم. بچه که بودم دلم میخواست مسیحی شوم چون فکر میکردم اونا کمتر از ما مجبورن ریاضت بکشن نماز پنجگانه و روزه و ترس از جهنم و دوزخ، صحبت با نامحرم و... آن وقت ها هر جور حساب میکردم من نمیتوانستم به بهشت برم و فکر میکردم خوش به حال مسیحی ها. اما با شنیدن این کتاب متوجه شدم حتی بدترین قسمت دین ما یعنی تعدد زوجین برای آقایان رو دارند یا زورگوییهای مردها و تسلطشان روی دخترها و مادر خانواده. هوش و استعداد دختر این داستان ستودنیه و برای نوجوانان و جوانان خ امید بخشه. مجموعا کتاب خوبی بود صدای گوینده خیلی خوبه. کتاب یک مقدار پراکنده گویی داره وی دفعه اسامی وارد داستان میشه ک قبلا توضیحی راجع بهش نداده و این یک مقدار گیج کننده ست. به نظر من کاری که بایست این دختر میکرد جدا شدن از خانواده ش بود اما همچنان در رفت و آمد با آنها بود و مدام خودش رو سرزنش میکنه در رابطه با بیماری دو قطبی برادرش. گویا خودش هم خیلی قبول نداشت.
در مجموع کتاب خوبی است ولی فراز و فرود دارد. بعضی از جاها خیلی با منطق جور در نمیآمد. نویسنده سعی میکند از خود شخصیت بسیار قوی نشان دهد در صورتی که عملا در بعضی جاها میتوانست قوی تر عمل کند. وقتی مشکلات و بیمارهای روحی و عقاید کورکورانه خانوادهاش کاملا بر او محرز شد، با آن همه تجربه و علم، عملا انتظار برخوردی معقولانه تر وجود داشت، اگر این طور که در کتاب آورده به این اطمینان رسیده بود. ولی عملا باز انتظار عجیبی از مادری داشت که یک عمر او را دیده، شناخته و بارها آزموده بود. آزموده را آزمودن خطاست. ضمنا از نظر من این یک طرف مسئله است. مطالبی که در مورد خانواده خود نوشته بسیار عجیب و باورنکردنی است شاید کمی اغراق شده باشد و با توجه به مددکاریهای موجود در آمریکا پس از نشر کتاب عملا باید به سراغ افراد بیمار باقیمانده خانواده علی الخصوص نوهها رفته باشند. لذا مجموعا کاملا قابل پذیرش نیست
من زیاد کتاب میخوانم ولی به جرات میتونم بگم بهترین کتابی بود که تا حالا مطالعه کردم. اینجور کتابا به آدم انگیزه لازم برای تحمل سختیها و ادامه راه رو میدن. با صدای بلند با خیلی قسمتای کتاب گریه کردم. چیزی که برام مسلمه اینه گذشته و رنج هاشو نمیشه از حافظه پاک کرد فقط باید یاد بگیریم اونو مدام شخم نزنیم و بهترین کار برای فراموشی گذشته اینه استپ نزنیم و هر طور شده در مسیر ارزوها و موفقیتها قرار بگیریم.. اگر حال فعلیمون خوب باشه به طور اتومات گذشته کمرنگ میشه و برعکس. پس باید یاد بگیریم زندگی تلاش بی وقفه و مبارزه دائمه.. بهتره انگیزه لازم برای مبارزه رو در خودمون ایجاد کنیم.. تلاش تلاش تلاش تلاش تلاش و پا ندادن به افسردگی و ناتوانی
و در اخر صدای خانم طوسی عالی بود. ولی بعضی جاها با ترجمه کنار نیومدم
و در اخر صدای خانم طوسی عالی بود. ولی بعضی جاها با ترجمه کنار نیومدم
کتاب فوق العاده ایست خصوصا برای ما ایرانیهایی که از زمان کودکی و دوران ابتدایی ذهنمون رو با اعتقاداتی پوچ و اشتباه در مورد دین و مذهب پر کردند! و واقعا دانش فراوانی میطلبد مبارزه با چنین ذهنیات هک شده ای!!! در مورد زنان جامعه خصوصا! اینکه بخاطر زن بودنشان از شروع زندگی همیشه حق و حقوقشان نابرابر بوده طوری که حتی خودشان به سختی میتوانند در مورد همنوعشان (زنان دیگر) قضاوت درستی داشته باشند! این کتاب رو به همه توصیه میکنم زیرا همهی ما والدینی خواهیم بود که باید بدانیم تک تک رفتارمان چه تاثیری بر رفتار آیندهی کودکانمان خواهد داشت
داستان واقعی زندگی تارا وستوور و همت فراوانش در آموختن و فکر کردن و فهمیدن حقیقت و حتی عبور سختش از مرحله شک و دیوانگی، بینظیر است.
ممنون از کتاب راه و گویش بسیار مناسب خانم مینو طوسی که متناسب با متن کتاب بود
داستان واقعی زندگی تارا وستوور و همت فراوانش در آموختن و فکر کردن و فهمیدن حقیقت و حتی عبور سختش از مرحله شک و دیوانگی، بینظیر است.
ممنون از کتاب راه و گویش بسیار مناسب خانم مینو طوسی که متناسب با متن کتاب بود
کتاب جالبی بود و بر اساس واقعیت نوشته شده... راجب اعتقادات، تفکر، و توهمات توطئهی مردی که باعث میشود خانوادهاش همیشه در شرایط بسیار بدی زندگی کنند. با خواندن کتاب گاهی حرص میخوری گاهی عصبانی میشی گاهی غمگین میشی و گاهی دلت خنگ میشه. ولی رفتار این پدر و همسر بسیار مطیعش شخصیت و وجود دخترشون رو نابود میکنه با وجودی که بزرگ شده ولی همچنان رنجمی کشه و اصلا نمی تونه شاد باشه .
داستانهای واقعی زیادی خوندم یا گوش دادم که خوب خیلی جذاب تر بود و از کتابراه هم یه سری تهیه کرده بودم از نویسنده انتظار بیشتری داشتم ودوست داشتم خیلی شخصیت قوی تری داشت و داستان فقط گرد خانوادش نمیچرخید و خودش میتونستم تصمیمهای بزرگتری بگیره و یکیش کنار گذاشتن خانوادش بود و یا کمک خواستنن از مردم وقتی از برادرش داشت کتک میخورد ممنون از کتابراه