نقد، بررسی و نظرات کتاب عاشقانهای برای هیچ - رویا شاعری
مرتبسازی: پیشفرض
صبا باوفای حقیقی
۱۴۰۲/۳/۱۷
11
متن روان و زیبایی داشت که باعث میشه ادم نتونه کتاب رو زمین بزاره. امیدوارم این داستان و مشابه اون از نویسنده هامون بیشتر دیده بشه. وقت این رسیده که مادر و پدرها اگاه تر بشن و تلاش کنن با نسل جدید ارتباط نزدیک برقرار کنن. مسئولیت ما پدر مادرها باید از دایره خوراک و پوشاک وسعت بالاتری پیدا کنه و به روح فرزندانمون نفوذ کنه. باید تمام تلاشمون رو انجام بدیم تا اونها رو همون طور که هستند درک کنیم و ببینیم و بپذیریم. در این داستان میتونیم به زیبایی نتایج این درک میببریم. ممنون از نویسنده و به امید اثار بهتر و قویتری از ایشون
این کتاب واقعا عالی بود وخوندنش به شما پیشنهاد میکنم با خوندن این کتاب میفهمیم که چگونه از بچههای نابالغ محافظت کنیم وبه هر کسی حتی افراد درجه یک خانواده هم اطمینان نکنیم و از نظر روانشناسی اکر اتفاق ناخواستهای افتاد چگونه با این موضوع برخورد کنیم که بچهها اسیب نبینند کلا من کتابهایی که برحسب واقعیت نوشته میشوند خیلی دوست دارم چون بیشتر باهاش ارتباط برقرار میکنم ممنون از کتابراه
بسیار پسندیدم کتاب رو، موضوعش، نثرش، سیر داستان، اموزنده بودنش. واقعا ارزش خوندن داشت، مثل بقیه رمانها تخیلی و فانتزی نبود. نکته کتاب هم این بود که چقدر نقش مادر مهم و پررنگه در زندگی فرزندان و چقد لازمه که پدرها و مادرها اگاه باشن، کاش هر زن و مردی قبل از بچه دار شدن، کتابهای روانشناسی کودک بخونن و اموزشهای درست رو ببینن.
خیییلی زیبا بود
یه داستان اجتماعی عاشقانه که غلو و تخیل و اتفاقات عجیب و غریب توش نداشت
خیلی راحت میشد باهاش همزاد پنداری کرد
داستان آموزندهای بود ماجرایی که ممکنه واسهی خیلیا پیش اومده باشه و امیدوارم که با خواندن چنین داستانهایی والدین بیشتر گوش به زنگ باشن و احتیاط کنن و به فرزند خودشون اعتماد کنن تا چنین اتفاقاتی تکرار نشه. پایان خیلی قشنگی هم داشت
یه داستان اجتماعی عاشقانه که غلو و تخیل و اتفاقات عجیب و غریب توش نداشت
خیلی راحت میشد باهاش همزاد پنداری کرد
داستان آموزندهای بود ماجرایی که ممکنه واسهی خیلیا پیش اومده باشه و امیدوارم که با خواندن چنین داستانهایی والدین بیشتر گوش به زنگ باشن و احتیاط کنن و به فرزند خودشون اعتماد کنن تا چنین اتفاقاتی تکرار نشه. پایان خیلی قشنگی هم داشت
رمان خیلی خوبی بود من خیلی دوسش داشتم با اینکه خوب نمیشه که یه مادر برادرش رو بیشتر از دخترش قبول داشته باشه اما با همه اینها که مهرسا کلی سختی کشید ولی بهنام بهش کمک بزرگی کرد واونو خوشبخت کردواینکه رابطه مادر دختری مهرسا با مادرش خوب شد نکته جالبی بود. خیلی خوب شد که مهرسا با کار کردن توی شرکت به خیلی از ترهاس غلبه کرد
رمان کاملا سلیس نوشته شده بود و بخوبی از پس القای حس به مخاطب بر اومده بود اینکه چطور یک هوس گذری یه ادم میتونه یک اسیب موندگار در روح یک انسان مخص صا بچه بشه و زندگی رو بکامش تلخ کنه و از همه مهمتر مسئول نبودن به احساس و شخصیت کورک و الویت دادن به ظاهر بیرونی موجه داشتن درواقع یک داستان اموزشی روانشناسی با چاشنی عاشقانه
یک رمان نمونه و واقعیتی از آسیبهای اجتماعی یک کودک و نحوه درمان....
زیاد از این اتفاقا برای اطرافیان پیش اومده ولی طرز برحورد درست با این معظل یکی از بزرگترین مشکلاته, چگونگی برخورد با این اتفاق و درمان روح اسیب دیده یک کودکی که در معرض تجاوز قرار گرفته قبل ازانکه به خودکشی یا افسردگی کودک منجر بشه.....
زیاد از این اتفاقا برای اطرافیان پیش اومده ولی طرز برحورد درست با این معظل یکی از بزرگترین مشکلاته, چگونگی برخورد با این اتفاق و درمان روح اسیب دیده یک کودکی که در معرض تجاوز قرار گرفته قبل ازانکه به خودکشی یا افسردگی کودک منجر بشه.....
از همون جایی که مامانه اسم سه تا! بچشو مثل هم انتخاب کرده میشد فهمید روان پریشه
بعد خوندن سالها رمانهای معروف دنیا این اولین باری بود که تو تمام صفحات کتاب نویسنده اول کل دیالوگها رو میگفت بعد شخصیت رو معرفی میکرد مثلا میخواست خواننده سوپرایز بشه که نه تنها هوشمندی نویسنده نبود بلکه اوج ناشی گری بود
بعد خوندن سالها رمانهای معروف دنیا این اولین باری بود که تو تمام صفحات کتاب نویسنده اول کل دیالوگها رو میگفت بعد شخصیت رو معرفی میکرد مثلا میخواست خواننده سوپرایز بشه که نه تنها هوشمندی نویسنده نبود بلکه اوج ناشی گری بود