این کتاب برای من مثل زلزله نه ریشتری میمانه.
تنها چیزی که از کتاب فهمیدم اینکه سالها سالها عقده تحصیل داشتم عقده رهبری به دیگران و این موجب شده بود تا نقاب دانایی به خودم بزنم و هیچ وقت تحمل نمیکردم کسی بگه من هیچی نمیدونم و سواد ندارم مجذوب آدمهای با سواد میشدم ولی عمیقا از اونها متنفرم بودم شاید بهتره بگم هنوز هم هستم. ولی این کتاب من رو به من نشان داد.
ویرایش کتاب مشکلاتی دارد،
مثلا در صفحه 25 دو بار عبارت نا مأنوس "دست و گریبان" بجای عبارت صحیح "دست به گریبان" درج گشته است.
متاسفانه جملهها از نظر ادبی خیلی جاها روانی لازم را ندارد.
تنها چیزی که از کتاب فهمیدم اینکه سالها سالها عقده تحصیل داشتم عقده رهبری به دیگران و این موجب شده بود تا نقاب دانایی به خودم بزنم و هیچ وقت تحمل نمیکردم کسی بگه من هیچی نمیدونم و سواد ندارم مجذوب آدمهای با سواد میشدم ولی عمیقا از اونها متنفرم بودم شاید بهتره بگم هنوز هم هستم. ولی این کتاب من رو به من نشان داد.