نقد، بررسی و نظرات کتاب ماموریت شبح - 5: چشمی در آسمان - پژمان سهرابی
مرتبسازی: پیشفرض
وحید بزرگی
۱۴۰۳/۱۰/۰۱
00
درود به شرافت و غیرت این سربازان گمنام وطن مونیه حقیقت بزرگ وجود داره تو خاطرات جناب فرسیا بیا ساسا حضور تو میدان جنک شهامت و جرأت میخواستجایی که میدونی هرلحظه ممکنه جونت رو از دست بدی نسل من و نسلهای بعد از من خیلی به ایشون مدیوننچون درست تو همون شرایط حساس خیلیها هم فرار رو بر قرار ترجیح دادن و از مهلکه در رفتنکنابی که خوندم یکی بهترین، گویا ترین، مهیجترین و خیلی ترینهای دیگه از خاطرات جنگ ایران و عراق بودسادگی گفتار، بیان حقیقت، ایجاد یه ارتباط خیلی خوب میون اتفاقاتی که افتاده که باعث میشد خواننده کمراه نشه و رشته تصوراتش از بین نره، یکی از دلایل جذابیت کتاب هستش که فکر میکنم ارژش چند بار خوندن رو هم داشته باشهکاش بازماندههای دیگه این جنگ لعنتی که تا الان سکوت کردن و به خاطره بعضی نا ملایمات و تبعیض و فراموش شدن و نادیده گرفته شدنها، کاری در جهت نکارش خاطراتشون انجام ندادن هم دست بکار بشن و حداقل برای روشن شدن اذهان نسل من و علاقه مندان به این نوع خاطرات، کتابی چاپ کنن و ناگفتهها شون رو بگنچند ماه قبل یکی از همین عزیزان که خلبان اف ۴ بودن و اتفاقا سهم زیادی هم توی جنگ ۸ ساله داشتن، بدرود حیات گفتن و به رحمت خدا رفتن. من با پسر ایشون صحبت کردم و گفتن روزی پدرشون میخواسته که کتابی چاپ کنه در این زمینهولی متأسفانه بقدری تحریف در مطالب به ایشون تحمیل میشه که از نوشتن و جاپ خاطراتشون منصرف میشنلازم میدونم بگم این دوست عزیز به امیر براتپور” عمو “ میگنبه هر تقدیر هر کدوم از این عزیزانانسانهایی با شرافت و غیرت بودن که برای دفاع از کشورشون جونشون رودادن
کاش این کتاب در مدرسهها تدریس میشد داستان مردان مردی که در امتحان مردانگی سربلند بیرون آمدند.
تیمسار فرسیابی جمله ایی دارند که از زبان خودشان شنیدم که به فرزندان پزشک و تحصیلکرده خود در جواب اینکه میخاستند در اروپا و سویس زندگی کنند و ساکن شوند گفته بودند"پدرتون چشمش رو تو جنوب جا گذاشت اگر میخواهید من راضی باشم بروید چشم پدرتون رو تو مناطق محروم ایلام و خوزستان پیدا کنید".
که البته فرزندان شهید فرسیابی به وصیت پیدر خود عمل کردند و با وجود مدرک تحصیلی و پزشکی در اروپا هر کدام به گوشه ایی محروم از ایلام و خوزستان رفته و در حال خدمت هستند.
تیمسار فرسیابی جمله ایی دارند که از زبان خودشان شنیدم که به فرزندان پزشک و تحصیلکرده خود در جواب اینکه میخاستند در اروپا و سویس زندگی کنند و ساکن شوند گفته بودند"پدرتون چشمش رو تو جنوب جا گذاشت اگر میخواهید من راضی باشم بروید چشم پدرتون رو تو مناطق محروم ایلام و خوزستان پیدا کنید".
که البته فرزندان شهید فرسیابی به وصیت پیدر خود عمل کردند و با وجود مدرک تحصیلی و پزشکی در اروپا هر کدام به گوشه ایی محروم از ایلام و خوزستان رفته و در حال خدمت هستند.
سبک نگارش بسیار زیبا عالی وهوشمندانه بود وبر جذابیت کتاب افزوده بود. خاطرات جناب فراسیابی هم بسیار آموزنده وپر بار و ارزشمند بود و بسیاری واقعیتهارا برای خواننده روشن میسازد وصد افسوس که افرادی همانند جناب فراسیابی که باید در بالاترین ردها قرار بگیرند برای اصلاح وآموزش نسلهای آینده به فراموشی سپرده شده اندو هزار حیف که شایسته سالاری در این سرزمین جایی ندارد همانگونه که بارها در متن این واقعیت دیده میشود.. درود به شرف تمام مدافعان وطن.
ممنون از کتاب راه برای انتخابهای عالی
ممنون از کتاب راه برای انتخابهای عالی
کتابی بسیار ارزشمند و با نوشتاری متفاوت. فقط چقدر خوب میشد که ناگفتههای جناب فرسیابی و همرزمانش دلاورش در نیروی هوایی از گنجینهی سربه مهرشان خارج میشد، یا حداقل کمی لای درب آن باز میشد. و عجیب اینکه حتی آنهایی که از کشور خارج شدهاند نیز مایل به واگویه کردن محتوای این گنجینه نیستند. برای شما و جناب فرسیابی شادکامی، تندرستی و سربلندی از یزدان پاک خواهانم.
کتاب خوبی هست. خواندنش رو به همه توصیه میکنم. همه باید بفهمند که کار دفاع از سرزمین چقدر مشکل و در مواردی مهلک بوده است، کتاب روایتی است از رشادتهای خلبانان ایرانی در طول جنگ است. همچنین اطلاعاتی راجع به برخی اصطلاحات و فنون رزم هوایی هم ذکر شده که میتواند مفید باشد. نثر کتاب هم زیبا و پرمایه است.