نقد، بررسی و نظرات کتاب مسخ - فرانتس کافکا
مرتبسازی: پیشفرض
سما
۱۴۰۴/۰۴/۲۱
00
مسخ: پسری که مسخ شده و صبح یک روز ناگهان به حشره تبدیل شده از یاد خانواده میرود و میمیرد. گراکوس شکارچی: مرده ایست که موفق به مردن نمیشود. مهمان مردگان: دختریست که دارای یک تابوت زیباست اما حاضر به پوشیدن لباس مرگ نیست. شمشیر: شمشیر سلحشوران قدیمی درعالم خواب درپشت گردن پسری فرو میرود و به کمک دوستانش بیرون می آید. درکنیسه ما: حیوانی عجیب در کنیسه زندگی میکند که فقط به دیدن عبادت زنان علاقه دارد کسی باتوجه به ظاهر عجیبش از او نمیترسد. چی میخوای بگی آقای کافکا؟؟؟؟؟؟ حتی با تفسیر داستانهاباز هم توهم بود تا داستان..
چیزی از داستان نفهمیدم چندان نمیدونم بہ خاطر ترجمہ بدی بود کہ توش از کلمہ ھای فی المجلس و علی ایھحال و مثل اینا استفادہ کردہ بود برای وقتی کہ میخواست با رئیسش رسمی باشہ یا اینکہ بہ خاطر سبک کافکا بود کہ بھش عادت ندارم فقط میتونم بگم بہ خاطر شھرت مسخ کافکا جذبش شدم ولی بہ اون چیزی کہ میخواستم نرسیدم