در کل داستان جالب و درگیر کنندهای بود.
البته شخصیت ناهید و کارهاش و دلایلش اصلا برای من قابل درک نبود. چرا یه زن تحصیلکرده باید اینقد بی جهت کوتاه بیاد و خودشو آزار بده؟
در کنار قلم جذاب و روان نویسنده، به یه ایراد میتونم اشاره کنم و اون دوپاره بودن داستان بود. نمیدونم نویسنده چه اصراری داشت که افسانههای بومی و محلی رو با اون حد از جزئیات که دیگه حتی به رویاپردازی پهلو میزد در داستان بگنجونه. انگار به عمد تلاش برای فاصله گذاری داشت که به نظر من اصلا جالب نبود.
راویان داستان گل کاشتند و خیلی از شنیدن صدای معصوم و آرام خانم پاک ذات و هنرنمایی (مثل همیشه) مسحورکننده آقای سلطان زاده لذت بردم.
البته شخصیت ناهید و کارهاش و دلایلش اصلا برای من قابل درک نبود. چرا یه زن تحصیلکرده باید اینقد بی جهت کوتاه بیاد و خودشو آزار بده؟
در کنار قلم جذاب و روان نویسنده، به یه ایراد میتونم اشاره کنم و اون دوپاره بودن داستان بود. نمیدونم نویسنده چه اصراری داشت که افسانههای بومی و محلی رو با اون حد از جزئیات که دیگه حتی به رویاپردازی پهلو میزد در داستان بگنجونه. انگار به عمد تلاش برای فاصله گذاری داشت که به نظر من اصلا جالب نبود.
راویان داستان گل کاشتند و خیلی از شنیدن صدای معصوم و آرام خانم پاک ذات و هنرنمایی (مثل همیشه) مسحورکننده آقای سلطان زاده لذت بردم.