نقد، بررسی و نظرات کتاب مردها هم گریه می‌کنند - مجید درری رمضانی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
هدی میرزامحمدی
۱۴۰۳/۵/۲۲
داستان زن ستیزی بود. داستان غیر واقعی بود. این مرد قبلا دوستت دارم را هم از پدر هم از مادرش شنیده بود. حتی عشق و علاقه سربازانش را داشت. پس بلد بود که بگوید. کسی که به او ابراز علاقه نشود نمی تواند یاد بگیرد و منتقل کند. مادر را بد نشان داد گفت مادر زنی بد خلق بوده. ولی ابدا اینطور نبودچون مادر عاشق پدرش بود و حتی صبور بود. قبلا هلموت کوچک بوده پس شاید دعواهای مادر و پدر بی دلیل نبوده و پدر واقعا مشکلی داشته. شاید به همین دلیل خانه را زن و فرزند را ترک کرد و رفت. بعد از مدتها که مادر تنها فرزندش را بزرگ کرده بی خبر برگشت. ژولیده و خسته. شاید مشکل از پدر بوده مادر دست تنها سعی کرده بود پسرش را قوی بزرگ کند چون پسر او پدر نداشته و مادر مجبور بوده جای خالی پدر را پر کند. اینها باید در نظر گرفته شود قسمت دوم که مشکل در آن جا بود که زمانبندی هندی بود. نامه باز نشده دقیقا زمان دو ماه را نشان می داد و دقیقا این اتفاق در ارتش برای هلموت باید در همین زمان بیافتد که او برای درمان به خانه بیاید. نویسنده خواسته انتهایی غیر قابل پیش بینی به تصویر بکشد که متاسفانه داستان غیر واقعی و هندی تمام شد اگر قبلا هلموت نامه را خوانده بود می توانست منطقی باشد این زمانبندی. چون هر لحظه را در نظر داشته و وقتی به انتهای دو ماه رسیده استرس و ترس قلب او را به درد آورده است. نکته سوم معمولا نقاش ها موسیقی دان ها و کسانی که ساز می زنند با نقاشی و ساز نواخت من احساسات خود را تخلیه می کنند. خیلی خیلی کم پیش میاد که یک موسیقی دان بخاطر بروز ندادن احساساتش احساس خفگی کند. معمولا کسانی که در بیان احساسات مشکل دارند نقاش می شنوند یا ساز می زنند. این نکته تناقض داشت با حال این مرد ارتشی.
سیروان ناصرآبادی
۱۳۹۸/۸/۲۰
داستان خیلی قشنگ و تاثیر گذاری بود ولی به نظرم آخر داستان خوب تموم نشد و جا داشت که بیشتر ادامه پیدا کنه