نقد، بررسی و نظرات کتاب آخرین شب دنیا - ری بردبری
3.4
96 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Kiyavash_
۱۴۰۲/۶/۸
00
برخلاف نام کتاب که جذاب بود، داستان کشش و جاذبه خاصی نداشت. موضوع خوب بود ولی درست شاخ و بال نداده بودن. میشد با این موضوع داستان هیجانی و ماورایی نوشت. دیالوگهایی اوایل رد و بدل میشد که بهتر بود مشخص میکردن که چه کسی اونها رو بیان میکنه. زیاد از الفاظ همسر و شوهر که استفاده شده بود خوشم نیومد. حداقل نویسنده کاش برای شخصیتهای اصلی کتابش اسامی انتخاب میکرد، بهتر بود. خیلی برام جالب بود، توی این داستان با اون حالی که مرد خونه میدونسته آخر دنیاست ولی بازم کارهای روتین رو انجام میداد. یه اشارهای به تاریخی شد (19 اکتبر1969) توقع داشتم اون حادثه و تاریخ بست داده میشد. نمیدونم چرانویسنده دوست داشت همه چی گنگ پیش بره تا یکم هیجان داشته باشه ولی از نطر من موفق نشد.
داستان در مورد مردی بود که خواب عجیبی دیده بود در آن خواب به او گفته شده بود که دنیا به آخر رسیده است و آخر شب دنیاست او فردا خواب را به زنش گفت و فهمیدند که چند نفر دیگه نیز این خواب را دیده بودند فردا زنش و چند نفر دیگر نیز این خواب مشترک را دیدم آن ها نترسیدن و خونسردی خود را حفظ کردند آن روز زن و مرد با یکدیگر گفتگو کردند و قدر لحظات را دانستند شب هنگام خواب بچه های خود را بوسیدند و ساعت ها به زغال آتش خیره شدند.
داستان قابل تاملی بود
میدونی شب اخر زندگیته ولی بازم کارهای تکراری قبل تو انجام میدی
شاید بخاطر اینه که امید داری شب اخر نباشه
یا هرچی فکر میکنی میبینی کاره دیگهی نداری نمیدونم
ولی اگه ادم میدونست شب اخر زندگیشه چقد خوب بود
اون روز را واقعا زندگی میکرد و در اخر به ارامش ابدی میرفت
میدونی شب اخر زندگیته ولی بازم کارهای تکراری قبل تو انجام میدی
شاید بخاطر اینه که امید داری شب اخر نباشه
یا هرچی فکر میکنی میبینی کاره دیگهی نداری نمیدونم
ولی اگه ادم میدونست شب اخر زندگیشه چقد خوب بود
اون روز را واقعا زندگی میکرد و در اخر به ارامش ابدی میرفت