نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی آرزوهای یک زن - سیدنی شلدون
4.5
37 رای
مرتبسازی: پیشفرض
خطر اسپویل من نقد بلد نیستم و زیاد تو نظر دادن هم کارم خوب نیست فقط چیزی که الان احساس می کنم رو میگم. روایتگر زندگی جیمی و مارگارت / کیت و دیوید / تونی / الکساندر و ایو که ۴ نسل یک خانواده هستند. شخصیت پردازی داستان فوق العاده بود. شخصیت بلند پرواز جیمی, وفاداری مارگارت, خودخواهی و جاه طلبی کیت, عشق تونی به هنر و ساده لوحی بیش از حدش و در نهایت شخصیت های کاملا متفاوت دوقلوها یعنی الکساندر و ایو باعث جذابیت زیاد داستان میشد و نکته ای که برای خودم جالب بود اینه که با وجود اینکه کیت به شدت خودخواه بود و از طریق نفوذ و جاه طلبیش شخصیت های داستان رو بازی میداد و سرنوشتشون رو تعیین می کرد و به سمت اهداف خودش هولشون میداد ولی بازم ازش خوشم میومد. دیوید شخصیت جذاب و محکمی داشت و دوستش داشتم. از ایو متنفر شدم و بابت احمق بودن الکساندر حرص خوردم. دلم به شدت برای تونی سوخت. جیمی شخصیت جالبی داشت و از تلاشش برای رسیدن به خواسته هاش لذت بردم. مارگارت رو دوست داشتم و تحسین میکردم. در کل کتاب قشنگی بود مثل تمام آثار سیدنی شلدون. بابت خوانش کتاب هم باید بگم بسیار لذت بردم و سپاس از تمام کسانی که برای این اثر زحمت کشیدند.
سلام به کتابراهیهای عزیز این کتاب تقریبا سرگرم کننده بود اما اثر فاخر و در خور توجهی نبود. داستان در بازه زمانی ۴ نسل روایت شده بود و بهمین خاطر از بعضی قسمتهای داستان خیلی سرسری عبور شده بود یا با دستپاچگی داستانی روایت شده بود و به قسمت بعدی رفته بود و بعضا بدلیل فرصت کم، بعضی وقایع با منطق سازگار نبودند. شخصیتهای داستان یا خیلی سفید بودند یا خیلی سیاه، در پاکی یا خباثت آنها خیلی اغراق شده بود. علیرغم انتقاد بعضی از دوستان من موزیک ابتدا و انتهای هر بخش را دوست داشتم. این کتاب میتوانست در قالب دو کتاب مستقل و جدا به رشته تحریر آید. بیان روایت چهار نسل در یک مجموعه خیلی عاقلانه نبود. نویسنده کتاب در بیان احساسات شخصیتهای داستان از قبیل غم، شادی، عشق و حتی مرگ خوب عمل نکرده بود و خیلی خیلی عادی به بیان وقایع مهم و یا احساسات پرداخته بود. در کل برای گذران وقت خوبه اما اگر دنبال یک شاهکار نویسندگی هستید یا علاقه به رمانهای فاخر دارید قطعا این کتاب انتظار شما را برآورده نمیکند.
این حجم از خودخواهی و حریص بودن برای یک زن بنظرم خیلی زیاده!!!!!
کیت زن اصلی این داستان برای تصاحب ثروت، عشق، آرامش و هرچیزی که فکر کنید دست به هر کاری میزنه تا به خواستش برسه! هرچند که زندگی بعضی جاها از اون قویتره و خواستشو ازش پس میگیره.
کیت برای سرپا نگهداشتن شرکت عظیمش هرکاری که فکر کنید انجام میده.
در کل داستان جالبی هست.
راوی بسیار مسلط هست و حتی صدای کیت رو در دورانهای مختلف سنش به خوبی روایت میکنه.
تنها نقطه منفی بنظر من موسیقی این کتاب صوتی هست که بیش از حد طولانیه و در بخشهای پایانی کتاب آزاردهنده میشه چون آدم دوست داره زودتر آخر داستان رو متوجه بشه.
کیت زن اصلی این داستان برای تصاحب ثروت، عشق، آرامش و هرچیزی که فکر کنید دست به هر کاری میزنه تا به خواستش برسه! هرچند که زندگی بعضی جاها از اون قویتره و خواستشو ازش پس میگیره.
کیت برای سرپا نگهداشتن شرکت عظیمش هرکاری که فکر کنید انجام میده.
در کل داستان جالبی هست.
راوی بسیار مسلط هست و حتی صدای کیت رو در دورانهای مختلف سنش به خوبی روایت میکنه.
تنها نقطه منفی بنظر من موسیقی این کتاب صوتی هست که بیش از حد طولانیه و در بخشهای پایانی کتاب آزاردهنده میشه چون آدم دوست داره زودتر آخر داستان رو متوجه بشه.
سلام کتابهای سیدنی شلدون را از زمانی که نو جوان بودم دوست داشتم این داستان هم در خور تعریف وجالب ولی موردی به شدت آزار دهنده از نظر من داشت و آن موسیقیهای طولانی وطولانی آن بود از خانم هاشمی توقع بیشتری میرفت من رمان برای گوش کردن تهیه کرده بودم نه یک فایل صوتی که موسیقی قرن پیش را گاها ۵ دقیقه پخش میکرد این موضوع برای بار دوم است اتفاق میافتد. موسیقی در سریالهای تلوزیونی هم آنقدر طولانی نیست واگر هم باشد چون انسان تصویری را میبیند اینقدر خسته نمیشود امیدوارم در این زمینه دقت بیشتری به عمل آورید با سپاس
😑🌹
😑🌹
درود این اثر خیلی سرگرم کننده و پندآموز است، اما شخصیتها آنچنان که باید در طول زمان پویایی ندارند، تغییری در کنشها و افکار و نگرش آنها دیده نمیشود. شخصیتهای داستان، باید در طی زمان داستانی، دچار تغییر و تحول بشوند، چه تغییرات بد، و چه تغییرات خوب، به هرحال تغییر شخصیتی همیشه اتفاق میافتد، این تغییرات اغلب نشان از پویایی یک شخصیت است و عمدتا در شخصیتهای خوب و سفید داستان شکل میگیرد و باعث بوجود آمدن تصویری واقعی از ثمربخش بودن زندگی و عبور از مشکلات میشود... باتشکر
داستان افت و خیز زیادی داشت و این خوب بود، مخصوصا بخش ابتدایی که مربوط به جیمی بود عالی بود، ولی اواخر داستان زیادی اغنا کننده نبود و خیلی سربسته، سروتهش به هم اومد و اونهمه هیجان آروم آروم فید شد، و همین باعث شد آدم به اون رضایت قلبی نرسه، ضمن اینکه از جملات آخر داستان، اینطور میشد برداشت کرد که کیت، درحال ایجاد تونی بلک ول دیگهای بود... و این شخصیت خودخواه هیچوقت درس نمیگرفت و یاد نمیگرفت و این دیگه شورش درومد..
کتاب بسیار آموزنده ایه سعی و کوشش و شانس و درایت میتونه سرنوشتها رو تغییر بده و و در عین حال چطور کنترل کردن دیگران در زندگی چه مصائبی رو ایجاد میکنه شخصیت کیت بسیار محکم و قویه ولی سوق دادن دیگران در مسیر دلخواه خودش باعث چه فجایعی شد طمع و زیاده خواهی رو و پول بادآورده وارثین رو به قهقرا میکشه در ضمن خوانش کتاب بسیار عالی بود و موسیقیهای قدیمی زمان روایت کتاب رو تداعی میکنه
من این کتاب رو قبلا خوندم به نظرم کتابهای این نویسنده ارزش دوباره خوندان رو داره در کتابهای این نویسنده درس زندگی تلاش مقاومت و خیلی چیزهای دیگر رو شما میتونید درک کنید لحظهای چیره شدن تاریکی بر نور خیلی دلهره آوره متحد شدن شخصیتهای شرو نگران کننده اس اما نویسنده به طرز ماهرانهای رویه داستان رو عوض میکنه بدون اینکه به اصل متن داستان آسیبی برسونه هر چیزی سر جای خودش

اما از نویسنده سوالات زیادی دارم. داستان در دورههای مختلفی پیش میرود طوری که در اواخر داستان هیچ ارتباطی با اوایل داستان برقرار نمیکردم و متوجه نشدم چرا جنین خط داستانی انتخاب شده بود. موضوع بعدی که به طور جدی از نویسنده خواهم پرسید این است که کیت با آن همه وسواس برای انتخاب عروس یا داماد چطور متوجه سابقهی بد شوهر الکساندرا نشد و حتی تحقیقی هم در موردش نکرد و تصمیم گرفت همه چیز را به او بسپارد. این اعتماد یکهویی به نظرم خیلی عجیب بود. یکی دیگر از موضوعات این بود که ایو چرا بعد از کاری که شوهرش با او کرد ذاتش تغییر کرد!!! دختری با آن افکار شیطانی و استعداد نقشه کشیدن، چرا نقشهای برای کشتن شوهرش نکشید، به جای آن تبدیل به موجودی جدید شد و تسلیم شوهرش شد! با قسمتهای قبلی داستان اصلا جور نبود. موضوع بعدی اینکه کیت به افراد زیادی در زندگی صدمه زد یا کارهای خطایی انجام داد. مثل کار وحشتناکی که با تونی و همسرش کرد یا سود گرفتن از تولید اسلحه یا … ولی داستان تا انتها هیچ توصیف منفیای از او ارایه نداد. حتی داستان با نوعی قدرت نمایی و اعلام سربلندی او تمام شد. واقعا خواننده چه نتیجهای از داستان باید بگیرد؟