جناب آقای قجه چه زیبا حقیقت را با کلمات ترکیب کردید
نفسم تنگ است، کودکان بی سرپرست و کارتن خواب آرزوی خواندن دارند و ما که از هر لحاظ در سطح رفاه قرار گرفته ایم از دنیا بی خبریم
کتاب خوبی است متاسفانه مطالبی که در کتاب درج شده بود واقعیتهای دردناک جامعه است که یک خانم سرپرست خانواده واقعا برابی تامین مخارج زندگی چه دردها و عذابیهایی را متحمل میگردند
کتاب عالی بود این که به اینگونهماهرانه عواطف یک زن آن هم نادر را بهتصویر بکشی واقعا قابل ستایش به طرفداران داستانهای کوتاه ایرانی توصیه میشود و در هر حال جذاب بود
سلام و خسته نباشید به شما من واقعا از کتاب خوشم اومد دوست داشتم و به دلم نشست و موقعی که داشتم کتاب رو میخوندم حسهای خیلی قشنگ بهم منتقل شد مرسی موفق باشید❤️
داستان اول خیلی خوب شروع شد ولی خیلی زود و بی مفهوم تموم شد و من خواننده رو تو ابهام گذاشت. داستانهای دوم و سوم هم همین شرایط رو داشت. خوب شروع شد و در اوج داستان تموم شد.
آقای قجه عزیز چقدر شما عالی هستیییییید.... میشه گفت تمام کتاباتون رو خوندم وای عالی بودن واقعااااا خسته نباشید و اینکه ادامه بدید من منتظر کتابهای بعدیتونم
داستان اول این کتاب خیلی جذاب بود من خیلی دوست داشتم واز خوندنش لذت بردم دوداستان دیگش هم دلنشین بود ممنون نویسندهی محترم قلم شما بسیار شیوا وروان است
خوب بود به نظرم زندگی اکثر مردم فقیر رو با کلمات بیان کرده بود، بیچارگی وفقر یکی از ویژگیهای بارز عده زیادی از مردم هست و خانم حکیم پور هم یکی از این نمونه ها
داستان ملموس وباور پذیری بودوبدون کلمات قلمبه سلمبه... آفرین باید گفت به چنین نویسنده توانایی... فقط در طراحی جلد کتاب باید تجدید نظر شودالبته به نظر بنده..
نفسم تنگ است، کودکان بی سرپرست و کارتن خواب آرزوی خواندن دارند و ما که از هر لحاظ در سطح رفاه قرار گرفته ایم از دنیا بی خبریم