نقد، بررسی و نظرات کتاب کتابخانه‌ی نیمه شب - مت هیگ

قطعا جز بهترین کتاب‌هایی که خوندم هست.
به قدری خوب و شاهکار بود که به دوستانم هم پیشنهاد کردم بخونن.
این کتاب زندگی رو از زاویه‌ای دیگر به شما نشون میده.
قطعا برای همه ما لحظاتی بوده که گفتیم‌ای کاش فلان کار رو می‌کردیم. فلان رشته رو میخوندیم با فلانی ازدواج می‌کردیم و فلان مسیر رو برای زندگی انتخاب می‌کردیم یا‌ای کاش فلان انتخاب رو انجام نمیدادم.
این کتاب داستان زندگی زنی هست که این فرصت رو پیدا میکنه که حسرت هاش رو زندگی کنه و تو این مسیر چیز‌های زیادی در مورد خودش و انتخاب هاش یاد میگیره.

با سلام. کتاب لبریز از احساس‌های بسیار خوب و هیجان انگیز هست. به نظرم برای افرادی که واقعا احساس افسردگی می‌کنند یا حس میکنند که چیزی در زندگی آن‌ها وجود ندارد و یا نداشته است. بهترن گزینه به حساب می‌اید. و البته برای افراد دیگه هم کاملا مناسب هست و می‌توناند از مطالب کتاب بهره مند شوند قلم نویسنه بسیار روان و البته همراه با کلمات قلمبه سلمبه استفاده شده. اول کتاب واقعا همه چی بهم ریخته هست و تا به وسطای کتاب نرسی متوجه اصل داستان نمیشی. بلا شک کتابی بیسار مفید و آموزنده هست امیدوارم به دردت بخور باشه. 😍😘

کتابی بسیار عالی بود و بهترین کتابی بود که تا الان خوندم چون از هر موضوعی در این کتاب وجود داشت من به واسطه‌ی بی تی اس با این کتاب اشنا شدم و واقعا دوسش داشتم اینکه نورا پس از اون همه ماجرا بلاخره ارزش زندگی رو فهمید و فهمید که نباید خودشو به خاطر کارایی که کرده و نکرده سر زنش کنه می‌تونه به خواننده هم کمک کنه که ارزش زندگی رو بفهمه و واسه‌ی کارای کرده و نکردش حسرت نخوره پیشنهاد می‌کنم بخونین این کتاب رو و به کسانی که افسردگی دارن پیشنهاد کنین بخونن این کتاب رو

آدم تو زندگیش بعضی وقتها میگه‌ای کاش این طوری نمیشد یا اگه اون کار رو میکردم بهتر میشد و خیلی چیزای دیگه. به نظر من همانطور که ما تو فرهنگ و دینمون میگیم هر چه پیش آید خوش آید نویسنده در قالب داستانی جالب این موضوع رو بیان کرده که زندگی بهتر همون زندگیه که وجود داره نه چیز دیگه و به جای حسرت خوردن واسه زندگی که نداریم باید زندگیمون رو بسازیم. داستان خیلی خوب بود ولی ۴ ستاره دادم چون همجنس بازی رو عادی جلوه داده و دارد این طرز فکر حقیقتا حیوانی رو ترویج میده

ممنون از کتابراه به خاطر انتخاب کتابهای متنوع
کتاب بسیار تاثیر گذار و آموزنده‌ای هست. تصمیمات در هر لحظه از زندگی پیامدهایی به دنبال دارد که نمیتوان گفت خوب هستند یا بد، رفتارهای ما روی دنیای اطرافمان تاثیر میگذارد و اتفاقات پیرامون روی رفتار ما که بسته به نتیجه تاثیر بر هر چیز یا فرد، تعبیر متفاوتی دارد.
ولی مهم آن است که بدانیم زندگی فرصت تجربه دوباره را به ما نمیدهد، پس اگر نهایت تلاش خود را برای بهتر زندگی کردن به کار برده ایم دیگر از نتیجه عمل نه مغرور شویم و نه دلسرد.

ما نمی‌تونیم تمام زندگی هارو زندگی کنیم ما این زندگی که داریم زندگی میکنیم و می‌تونیم ازش لذت ببریم
نورا میگه تا حالا فکر نمی‌کردم خوشه‌های زنبق بنفش باغ آقای بانرجی انقدر زیبا باشه
وقتی بخوای زندگی کنی دنیا جای قشنگ تری میشه اصلا دنیا رو یه جور دیگه میبینی
کتاب خوبیه از اون کتاب هاست که دوست داری ادامه‌اش بخونی ببینی بعدش چی میشه
یه نکته قشنگی که میشه از این کتاب یاد گرفت اینه که به جای حسرت گذشته و‌ای کاش گفتن هنوزم کلی فرصت داری تو زندگیت که باید بلند شی و شروع کنی

خیلی خیلی کتاب جالب و قشنگیه، میشه گفت یه روایت از زندگی همه ما هست اینکه چقدر حسرت میخوریم توی زندگیمون و چقدر اشتباه میکنیم که فکر میکنیم همه چیز دست سرنوشته در صورتی که ما حتی اگر یک تصمیم کوچیک توی زندگیمون بگیریم میتونیم آینده مونو به کل تغییر بدیم.. این کتاب نشون میداد که ما توانایی انجام هرکاری رو در زندگی داریم و فقط باید به این موضوع باور داشته باشیم، ناامید نشیم و تصمیم‌های درستی بگیریم.
پیشنهاد میکنم حتما بخونید این کتاب رو قطعا پشیمون نخواهید شد.

لطفا دقت کنید که نویسنده نمی‌خواسته بگه: آره اگر زندگی‌های دیگه‌ای هم بود باز ما راضی نبودیم. بلکه میخواسته به ما بگه هر تصمیمی هرچقدر هم که کوچیک باشه نتایج بزرگی داره و اینکه گذشته دیگه رفته و هنوز به آینده امیدی هست و اگر تلاش کنیم میتونیم زندگی مون رو بهتر کنیم. ولی درکل کتاب خیلی خوبی بود و بیشتر از همه این خوب بود که نویسنده برای هر چیزی که می‌خواست داخل کتاب بگه اومده بود کامل تحقیق کرده بود و اینجوری نبود که الکی داخل داستان برا خودش یچی بگه

متن روون و ترجمه مناسبی داشت‌. هم‌ از لحاظ گیرایی داستان و هم از لحاظ معنایی، رمان گیرا و جذابی بود. اصلا هم این طور نیست که فقط برای نوجوونا و جوونا مناسب باشه و هر کس در هر موقعیتی که از شرایط و اوضاع زندگی‌اش راضی نباشه و در مورد گذشته و تصمیماتش حسرت بخوره‌، می‌تونه از این کتاب برای ادامه مسیر سخت زندگی الهام بگیره. و اینکه یه جورایی انگار نسخه متنی یکی از فیلم‌های کلاسیک هالیوود رو می‌خونین که برای لو نرفتن داستان، اسم ازش نمی‌برم

خب
من کمتر کتابی رو تا اخر میخونم یا میشنوم
اما این یکی واقعا عالیه
شاید اولش درک درستی از کتاب ندارید ولی از نقطه‌ای که وارد کتابخانه ۱۲ شب میشه تازه زیبایی‌های نویسنده شروع میشه
من این کتاب رو پیشنهاد میکنم به تمام آدم‌هایی که فکر می‌کنند در زندگی خیل موفق هستند یا خیلی ناموفق هستند
البته چون خودم فیزیک خوندم این کتاب رو سبک سورئال نمیبینم شاید واقعا زندگی همین طوری باشه که گفته و قطعا شما این زندگی که دارید زندگی میکنید رو خودتون انتخاب کردید

تو زندگی آینده هابی می‌خواستیم ک‌ ب هر دلیلی اتفاق نیفتاده و تبدیل ب حسرت شده و حسرت هم باعث موندن تو گذشته میشه. تمام اینها ب این ختم میشه ک ما هیچ وقت در زمان حال نیستیم آینده‌ای رو میچینیم ک بعدش تو زمان حال تلاش نمیکنیم و بعد تبدیل ب حسرت میشه و ماهم تو گذشته می‌مونیم.
دوست نداشتم ک تموم بشه. کتاب خیلی جذاب و در عین حال هشدار دهنده‌ای بود. ب افرادی ک از زندگی ک دارن راضی نیستن و در گذشته و با‌ای کاش‌ها زندگی میکنند پیشنهاد میکنم بخونن

کتاب به شدت جالب و مفیدی بود.
راجع به زندگی دختری به نام نورا که تمام زندگیش رو به حسرت خوردن میگذرونه...
اما حالا وقتشه نورا حسرت خوردن رو بزاره کنار و توی یک کتابخانه بزرگ کتاب‌ها رو زندگی کنه
شانس رو امتحان کنه و زندگیشو انتخاب کنه...
اون باید برگرده و اون چیزی که به زندگیش معنا میده رو پیدا کنه..!
اگه توی تصمیم گیری هاتون دچار سرگرمی هستید یا از زندگی نا‌امید شدید خوندن این کتاب رو بهتون پیشنهاد می‌کنم...!

کتاب خیلی عالی به نقد لحظه‌هایی پرداخته که همیشه ممکنه انسان در قیاس با خودش ببینه اینکه کاش زندگیم طوری دیگه ایی بود و در نهایت نشون میده در هر موقعیتی باشی این تویی که به زندگی مفهموم میدی و هدف آرامش توعه و چی خوشحالت میکنه. نورا بعد تجربیات متفاوت که درکتابخانه‌ی نیمه شب با انتخاب کتابها داشت بالاخره متوجه شد زندگی خودش همونیه که باید توش باشه و دراون زندگی ببینه چی میخواد... واقعا عالی بود دلم میخواد یه بار دیگه بخونمش

واقعا این کتاب عالیه. من در پلتفورم دیگه‌ای مطالعه‌اش کردم ولی برای شخص خودم انقدر جذاب بود که تو دو روز تمومش کردم و همش رو مثل دیدن فیلم هیجان انگیز خوندم و واقعا از نظر فلسفی و فکری خیلی برام جالب بود. همین که بدونی چیزایی که حسرتشون رو میخوری واقعا انقدر که همیشه فکر میکردی عالی نبوده و در پس هر حس خوب و موفقیتی یک سری چالش و ناراحتی هست. در واقع همه‌ی زندگی‌ها یه سری چالش دارند و نمیشه گفت هیچ شخص یا هیج زندگی‌ای بی نقص هست.

کتاب خوبی بود، اما نمیشه گفت عالی بود.
نتیجه‌ای که این کتاب به ما میده (این که در حال حاضر بهترین هستی و باید خودت رو با شرایط وفق بدی) برخلاف واقعیته، تو واقعیت زندگی آدما همیشه چیزهایی هست که اگر در گذشته به شکل دیگه‌ای اتفاق میوفتادن، شاید همه چیز تغییر میکرد. اینکه میگه تو زندگی نیاید حسرتی وجود داشته باشه ممکن نیست این تو ناخودآگاه آدمه.
اما اینکه خواست بگه هر زندگی کاستی‌های خودش رو داره و هیچ کس خوشبخت مطلق نیست رو قبول دارم.

یکی از جذاب‌ترین کتاب‌ها بوده که مفاهیم جالبی در قالب داستان بیان کرده.
من به شخصه تمام احساسات کاراکتر داستان رو حس کردم. خیلی جالبه که داستانی باشه که بتونی با زندگی و احساسات درونی کاراکتر ارتباط برقرار کنی.
داستان بود ولی به نوعی حال خیلی از ما‌ها هستش.
چقدر ترجمه این کتاب روان بود و چقدر عواطف درونی یک انسان به زیبایی و قابل لمس بیان کرده بود.
توی خوندن این کتاب شک نکنید.
بعد خوندن این کتاب دیگه اون آدم قبلی نخواهید بود.

معرکه بود این رمان!!
این کتاب یکی از بهترین نوع نگارش کتاب بود که تا به حال دیدم... خودمونی، تکنیک داشت، حس داشت، جذابیت و....
خط روایی داستان طوری بود که برای فصل بعدش بسیار بسیار مشتاق میشدی تا‌ی وقت داستان رو از دست ندی...
برای کسانی که رمان‌های علمی و تخیلی دوست دارند حتما پیشنهاد میشه و من در کنار این اثر قدرتمند کتاب میدگاردو پیشنهاد میکنم که میتونین از همین اپلیکیشن باحال یعنی کتابراه دانلودش کنید

داستان، زندگی زنی رو بیان میکنه که خودکشی کرده و در لبه‌ی باریک مرگ و زندگی، فرصتی پیدا کرده که شاهد چیزهایی باشه...
هم خواننده و هم شخصیت داستان هر دو در حین رخدادهای مختلف، ارزش زندگی رو بیشتر درک میکنند.
شاید بارزترین ویژگی این کتاب این باشه که به این فکر بیفتیم که شاید بهتره نگاه چندوجهی به زندگی و وقایع اون داشته باشیم و اونها رو صرفا سیاه یا سفید نبینیم...
داستان کشش نسبتا خوبی داره و قالب جملات ساده هستند

کتاب عالی و جذابی هست شخصیت اصلی با خارج شدن از بعد زمان به گذشته برمیگرده و زندگی‌های مختلفی رو تجربه می‌کنه و حسرتهایی رو که با گرفتن تصمیم‌هاش در مسیر زندگیش داشته از دوشش برداشته میشه با خواندن این رمان میفهمیم که انتخاب‌هایی که در طول زندگی داشتیم در زمان خودش بهترین بوده و هیچوقت نباید حسرت کارهای کرده ونکرده رو بخوریم گذشته رو پشت سر بزاریم ونگاهمون به پیش رو باشه درکل کتاب رو دوست داشتم ممنون از کتابراه

کتاب خیلی جذابی بود دو روزه تمومش کردم... آخراش دیگه داشتم حرص میخوردم که اینجور اصلا حق نیست... تا اینکه تمومش کردم خوب تموم شد واقعا👌... ولی بعد فقط به این فکر میکردم که تموم عمر بهمون گفتن حسرت چیزای گذشته رو نخور ولی تا ۳۰۰ صفحه کتاب نخونی نمیتونی به عمق ماجرا پی ببری... مسلما بعد خوندن این کتاب نوع درس گرفتنت از گذشته و کارهایی که انجام میدی تا حسرت نخوری خیلی متفاوته نسبت به وقتی که فقط بگی حسرت نخور...

من این کتاب رو خیلی دوست داشتم چون خودم هم لبریز هستم از کاشکی‌ها و حسرتها شاید با خوندنش کمی منطقی تر فکر کنم ولی باز هم بقول کتاب هر تصمیم گیری نتیجه متفاوت و زندگی متفاوتی رو برای انسان رقم میزنه شاید این نوع زندگی برای ما بهترین و شایسته‌ترین نوع زندگی باشه که با انتخاب هامون ادامه میدیم با اینکه من به جهان موازی اعتقاد ندارم
ولی واقعا لذت بردم از حال وهوای داستان
ممنون از کتابراه بابت این کتاب

عالی بود این کتاب، حرف نداشت! فوق العاده بود. اول کتاب خیلی حس بدی داشتم. همش میگفتم این چه کتابی بود انتخاب کردم همش حس نا امیدی و یاس مطلق به آدم میداد ولی به وسط کتاب که رسیدم خیلی برام جالب شد و همش مشتاق بودم بقیه‌ی داستان چطور پیش میره و واقعا نتیجه داستان و حرفایی که در آخر نویسنده از زبان نورا بیان کرد فوق العاده بود! داستان کتاب من رو به یاد سریال دارک می‌انداخت، زندگی‌های موازی در چند بعد از زمان!!

این کتاب برای افرادی که در زندگی خودشون مرتبا حسرت کار‌های نکرده، سفر‌های نرفته، شغل‌های تغییر نداده و... به طور کلی پر از حسرت است بسیار مناسب است. پس از خواندن این کتاب، نگاه شما به حسرت‌هایی که تاکنون داشته اید، تغییر میکند. حقیقتا زندگی، اون آرمان شهری که ما تو ذهنمون میسازیم نیست و هر جایگاهی، درد‌های خاص مربوط به خودش را دارد. برای همین هم مقایسه کار درستی نیست، زیرا ما فقط قسمت زیبا زندگی مردم را میبینیم.

داستان و ایده‌ی کتاب به شدت عالیه. چیزی که خیلی هامون توی زندگی شاید حسرتشو داشتیم برامون بازگو میکنه.
فضا سازی و توصیفات خوبی داره. کشش داستان بالاست به طوری که خواننده مجذوب خواهد بود که اون رو سریع تر دنبال کنه.
داستان راجع به دختریه بهش فرصت داده میشه که زندگیش رو، با انواع انتخاب‌های دیگه در طول عمرش ببینه که چطور پیش میره.
اگر در زندگیتون خیلی حسرت گذشته رو می‌خورید، خوندن این کتاب میتونه براتون لذت بخش باشه

کتاب قشنگیه
روایت جالب و جذابی داره
نویسنده به ایده ناب و قشنگی پرداخته
اگه با افسردگی دارید سر میکنید، اگه حالتون به هر دلیلی خوب نیست و اگه حس میکنید گیر کردین و مشکلاتتون انگار نمیخوان شمارو رها کنن و اگه تنها هستین و این تنهایی شمارو آزار میده باید این کتاب رو بخونین. اگه مشکلاتتون با موارد بالا فرق داره یا اصلا هیچکدوم از این مسائل رو ندارید بازهم بخونیدش
خوندن این کتاب خیلی چیزا به همه ما یاد میده

این کتاب‌ در واقع یک داستان تخیلی اموزنده است که به محض شروع کردنش دیگه نمیتوتید بذاریدش کنار. اومده در قالب یک داستان نشون داده اگه تمام حسرت هامون اتفاق افتاده بود چی میشد مثلا اگر فلان رشته رفته بودم یا با فلانی ازدواج کرده بودم یا فلان حرفه رو ادامه میدادم. نتیجه شما رو هم زمان شگفت زده و آروم میکنه. به نظر من برای تموم کردن حسرت‌های گذشته و‌ای کاش‌های همیشگی باید این کتاب رو خوند

این کتاب فوق العاده بود، یک کلام.
حتی نتونستم برای یک روز خوندن و تموم کردنش رو به تاخیر بندازم. رتیم بی نهایت صحیح، شخصیت اصلی قابل همزادپنداری، حالاتش در هر مقطع کاملا قابل درک و نویسنده هرچیزی که نیاز به گفتن بود رو گفته بود. از دستش ندین مخصوصا اگر در حال تجربه‌ی لحظات متزلزلی در زندگیتون هستین. ادامه بدین و تا آخر بخونید. و یک پایان دلپذیر و کافی که بشدت کمیاب هست.
زندگیتون روشن. 🙂

کتاب خوبی بود یکی از درگیری‌های ذهنی انسانها مقایسه زندگی خود با دیگران و دائم در حال حسرت خوردنیم که این کتاب به شیوه بسیار زیبا و جذاب به‌ای موضوع می‌پردازه و اینکه حسرت حسرت میاره و تفاوت ترس و یاس و خیلی خوب بیان می‌کنه و همچنین عواقب هر تصمیمی که می‌گریم خیلی زیبا بیان کرده پیشنهاد میکنم بخونید
زندگی را همین طور که هست بپذیریم
امر ناممکن از طریق زندگی کردن به وقوع می‌پیوندد

در این کتاب واقعا جهان موازی را میشد یه جورایی درک کرد (جهان پس از مرگ). به ما یاد داد که نباید در این دنیا حسرت خورد. یک جایی از کتاب نوشته بود حسرت خوردن همانند نیش پشه می‌ماند، دقیقا درست گفته بود. انسان به این دنیا آمده که زندگی کنه ولی به هر قیمتی نه، هر کسی برای خودش ارزش زندگی کردن داره و دوست داره کاری را که بهش علاقه داره انجام بده. پس حسرت خوردن فایده‌ای نداره.

کتاب خیلی قشنگی بود ولی متاسفانه نویسنده به صورت هدفمند روی عادی سازی روابط همجنسگرایانه اهتمام ورزیده که اگر نبود، میتونست این کتاب رو برام جزو بهترین کتاب‌های زندگیم قرار بده. انقدر این بخش روابط مرد با مردش برام آزار دهنده بود که خیلی از شیرینی کتاب رو از بین برد. واقعا حیفه که چنین چیزایی رو با اهداف خاص مدنظرشون توی کتابهاشون هم میارن. فیلمای جدید کم بود، کتابها هم اضافه شد.

اگر نمیدونید کجای جهان خود ایستاده اید، یا بدتر نمیدونید خط بعدی زندگی خودتون چطور پیش ببرید این کتاب بخونید، راه حلی بهتون نمیده تنها یاد آور میشه که این زندگی تو و تو صد خودت رو گذاشتی.... مابقیش رو بخونید.
قلمی ساده و روان رو پیش گرفته نویسنده، دیالوگ عمیقی نداره که من فکر میکنم پتانسیلش رو داشت، اما پیوست اتفاقات و داستان لایه به لایه خلقیات یک انسان رو می‌شکافه، درکل خواندنش خالی از لطف نیست.

کتاب خیلی خوب هستش. برای کسایی که همیشه تو زندگیشون دودل هستن و برای انتخاب‌های زندگیشون شک دارن خیلی خوبه چون داستان طوری پیش میره که شخصیت داستان تمام اتفاقاتی و احتمالات زندگیش رو میتونه درکش کنه و زندگیش کنه.. ما هم اتفاقات زندگیمون رو میتونیم بپذریم یا حداقل انتخابی که میکنیم باعث میشه عذاب وجدان یا حسرت برامون باقی نمونه.. پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونین چون خیلی کمک کنندس

با سلام و تشکر از کتاب راه به خاطر این کتاب زیبا که به صورت رایگان در اختیار ما گذاشتن. واقعا کتاب زیبایی بود متن خسته کننده‌ای نداره و همش کنجکاو میشین که ببینین ادامه کتاب چی میشه. خوندن این کتاب خیلی من را یاد این مطلب انداخت که جهنم واقعی زمان مرگ هست که کسی که می‌تونستیم باشیم و براش تلاش نکردیم را بهمون نشون میدن. پس تنها کاری که می‌تونیم بکنیم زندگی کردن لحظه به لحظه زندگیمون و مهربانی هست.

واقعا از زندگی متفاوت نورا لذت بردم. با پیشرفت در کتاب بیشتر و بیشتر با شخصیت اون آشنا شدم، و بنابراین می‌خواستم اون شاد و راضی باشه. خوندن
این کتاب فوق العاده رو به همه توصیه می‌کنم، حتی در زمان‌های سخت زندگیتون، تا مطمئن باشین که زندگی‌ رو به‌طور کامل همانطور که اکنون داریم زندگی کنیم، و آرزوی چیز متفاوتی نداشته باشیم و حسرت گذشته رو نخوریم؛ این چیزی است که کتاب خانه نیمه شب به شما یاد میده

کتاب استعارات زیادی داره و از این نظر بسیار زیباست
حسرتای ما رو به نمایش میزاره
راجع به جهان‌های موازی میگه
ما در لحظه میتونیم انتخاب‌هایی کنیم که مسیر زندگیمون رو تغییر بده
هر انتخاب کوچک تو زندگی مساوی یه مسیر جدید برای یه زندگی جدیده
پس اگه زندگی دیگه‌ای با مسیر دیگه‌ای میخوایم کافیه فقط انتخابای کوچیکمونو تغییر بدیم
در کل
میشه گفت
دوسش داشتم
و بسیار عالی بود 💖

کتاب داستان جذابی داره و به شخصه کتاب رو پیوسته و بدون وقفه خوندم. سبک داستان کتاب طوری هست که اگر در زمان مناسب که به اون نیاز دارید شروع به مطالعه کنید کتاب دلچسبی خواهد بود و شاید تغییری در تفکر و زندگی و شما ایجاد کنه البته افسردگی مشکلی نیست که با این کتاب حل بشه و نیاز به مشاوره داره.
از نقطه ضعف‌های کتاب هم میشه به این اشاره کرد که پایان داستان قابل پیش بینی هست و قرار نیست غافلگیر بشید.

نمی‌تونم توصیف کنم که این کتاب چقدر می‌تونه کمک کننده باشه واسه کسی که داره با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کنه. در عین حال که یه داستان هیجان انگیز داره که اصلا دل تون نمی‌خواد وسط خوندن ازش دست بکشید، باز بعضی جاها قطعا یه تشابهاتی با زندگی خودتون خواهد داشت که اون لحظه دوست دارید بیخیال خوندن بشید و به مفهوم عمیقی که بهتون تزریق کرده فکر کنید.
من واقعا ازش لذت بردم.

همه ما بدون شک در طول زندگی با این موضوع مواجه شدیم که حسرت انتخاب‌ها یا تصمیماتی را بخوریم که اگر آن انتخاب یا آن تصمیم گرفته میشد مسیر زندگی مان را تغییر میداد و همیشه با ایکاش‌های گذشته زندگی میگذرانیم، خواندن این کتاب این نکته را به ما میفهماند که اگر بتوانیم در زندگی‌های احتمالی که ممکن بود در دوراهی تصمیم گیری‌ها داشته باشیم چرخی بزنیم و با حقایق بیشتری آشنا شویم. کتاب عالی و کم نظیریست.

خواندن این کتاب را توصیه میکنم، خصوصا به کسانی که در مرحله‌ای از زندگی دچار نا امیدی شده‌اند یا فکر می‌کنند که اگر در مرحله‌ای از زندگی تصمیم دیگری می‌گرفتند، زندگی خیلی بهتری داشتند. این کتاب دید خواننده را به این قضیه تغییر می‌دهد و نشان میدهد خیلی از زندگی‌هایی که حسرت داشتن آن‌ها را می‌خوریم و به همین دلیل دچار ناامیدی می‌شویم در واقع آن طور که فکر می‌کردیم نیستند.

این کتاب قطعا جزو بهترین رمانهاییه که خوندم اول کتاب از نظر توصیف فضاهای داخل رمان بیش از حد عمل کرده بود اما به مرور زمان خیلی خوب داستان رو پیش برد و با پایانبندی خیلی خوبش ادمو چند روز به فکر فرو میبره
این کتاب مثل کتاب‌های امید به زندگی میمونه اما مث هیگ به صورت رمانی هیجان انگیز بیانش کرده که خستگی ناپذیره
از کتاب راه هم ممنونم پیشنهاد میکنم این کتابو بخونید

سلام. وااای این کتاب عالی بود. خیلی خوب بود. یک مفهوم به ظاهر ساده ولی خیلی مهم رو به بهترین شکل توی این کتاب توضیح داده بود و اون مفهوم بودن در لحظه و لذت بردن از آن است. کاش این کتاب در دسترس همه جوان‌ها و کسانی که زمینه افسردگی رو دارن قرار می‌گرفت و درباه‌اش بحث میشد.
خیلی ممنون از اینکه این کتاب رو دراختیار من و بقیه گذاشتین تا اون رو بخونم. واقعا لذت بردم.

داستان گیرایی بود که البته ایده آن صد در صد ناب بود و قبلا دستمایه ساخت فیلم شده بود اما به نوعی دیگر ولی این مسئله چیزی از جذابیت و ارزش داستان کم نمی‌کند. شخصیت پردازی عالی بود و خیلی راحت میشد با نورا همذات‌پنداری کرد. و بسیار جذاب است که آدم بتواند زندگی‌های بسیاری را تجربه کند.
پایان بندی داستان کاملا کلیشه‌ای و قابل حدس بود ولی به روش جالبی اجرا شده بود.

این کتاب به کتاب ماورای طبیعی شدن جو دیسپنزا خیلی شبیه. در این دو کتاب به دنیای کوانتوم اشاره شده و این که میشه در یک لحظه در مکان‌های متفاوتی حضور داشت.
رضایت از زندگی و رضایت درونی هم مهمترین شرط لذت بردن از زندگی است. هر چند همه انسان‌ها برای اهداف مادی همواره تلاش می‌کنند. حداقل مطالعه یک بار کتاب خالی از لطف نیست و موجب می‌شود که درک عمیقی از زندگی داشته باشیم.

کتاب جالبی بود و به صورت داستان بیان شده بود اینکه اگر ما به گذشته برگردیم کدوم انتخاب هامون رو تغییر میدیم که از زندگیمون احساس رضایت بیشتری داشته باشی اینو دقیقا تو کتاب فراسو به صورت گفته شده انسان در عین حال هم می‌تونه مثل یک فرشته باشه هم می‌تونه مثل یک کشیش باشه یا دیکتاتور این انتخاب‌های توست که کدوم یک را انتخاب می‌کنی و واقعا چیز جالبی بود من خوندم

توصیه میکنم کسانی که اوایل دهه بیست سالگی هستند حتما این کتاب رو بخونن!! خیلی عالی بود برا من که از یاد بگیرم از همه فرصت‌ها تا جایی که میتونم استفاده بکنم و هیچ حسرتی رو دلم نمونه، میتونم بگم یکی از بهترین کتاب‌هایی بود که خوندم و‌منو با مفهوم واقعی جهان‌های موازی آشنا کرد و در نهایت قدر زندگی و فرصت هارو بدونیم اون دنیا فرار نمیکنه و منتظر ماست.

عالی‌ کمی طول میکشه تا باهاش ارتباط برقرار کنی، ولی بعدش انقدر خوب و دلنشین و جذاب هست که دلت نمیاد ولش کنی و دلت میخواد تمومش کنی و ببینی قراره چه نتیجه‌ای بگیری. گاهی اوقات میتونی با شخصیت اصلی داستان همزاد پنداری کنی و فکر کنی تو اگه جای اون بودی چه میکردی. آموزنده، جذاب، پر از ماجرا با سبکی متفاوت. خوندنش رو به دوستداران کتاب توصیه میکنم.

نگارش کتاب مربوط به دهه اخیر و برای بچه‌های نوجوان الان قابل درک‌تر هست. این کتاب دیدگاه واقع گرایانه‌ای به زندگی میده و در عین اینکه جنبه‌های منفی رو نشون میده، جنبه‌های مثبتش رو هم نشون و به آدم امید میده. گاهی بچه‌ها نیاز دارن از دنیای کودکی و خیالات خام فاصله بگیرن و به زندگی جور دیگه نگاه کنن تا موفق بشن. خوشحالی هم که از تبعات موفقیت هست.

کتابخانه نیمه شب‌ی کتاب داستان فقط سرگرم کننده برای من نبود، نکات و درس‌های زیادی برام داشته وتا حدودی انگیزه و انرژی شروع دوباره رو برای من داشت. این کتاب بنظر من میتونه به درمان افسردگی در آدم‌هایی شبیه نورا خیلی کمک کنه، میتونه برای کسایی که در تصمیم گیری خودشون رو ضعیف میدونن یا معتقدن انتخاب‌های اشتباه مهم زیاد در زندگی داشتن راهنمای خوبی باشه.

کتاب رو به دلیل نظرات مثبتی که بقیه کاربرا نوشتن گرفتم، علیرغم ایده جالبش که البته خیلی هامون احتمالا درباره خودمون بهش فکر کردیم چندان چنگی به دل نمیزنه، میتونست کتاب خیلی بهتری باشه چون موضوعش و پایانش منطقی و قابل قبول بود. یه نکته که به نظرم مهمه اینه که سن هم ذکر بشه کنار نظرات چون انتظاری که من ۳۶ ساله از کتاب دارم خیلی با کسی که ۱۶ ساله هست متفاوته.

این کتاب در مورد دختری هست به نام نورا که همه زندگیش حسرت کارهای نکردش رو میخوره تا اینکه در سن ۳۰ سالگی خودکشی میکنه و میره تو کتابخونه نیمه شب و زندگی‌های متفاوتی را تجربه میکنه پیشنهاد میکنم اگه خیلی بابت کارهایی که نکردین، رشته‌ای که نرفته این یا خیلی چیزهای دیگه حسرت دارین حتماا حتمااا پیشنهاد میکنم این کتاب خوب به قلم مت هیگ را مطالعه کنید