نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی عشق و اسلحه - جنیفر کلمنت
4.3
721 رای
مرتبسازی: پیشفرض
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۳/۳۱
00
باسلام خدمت دوستانه کتاب و همراهانه کتابراه. این کتاب روایت زندگی واقعی حاشیه نشینان و کارگرانه امروز جهان است. روایت سرمایه دارانی که با گرفتن جان و مال و کرامت انسان سرمایه دار شدن وشیره وجود کارگر شریان اصلی حسابهای بانکی آنان است. روایت واقعی نظام ظالم وخون خواره سرمایه داری. ازکتابراه تشکرمیکنم که این کتاب باارزش را در اختیارهمگان گذاشته است.
با این کتاب خواننده و شخصیتهای این کتاب تونستم ارتباط بگیرم. این کتاب فرهنگی غریبه از فرهنگ ما رو نشون میداد ولی اون قالب اصلی روحی انسانها در هر کجای دنیا که باشن مثل هم هست. عشق محبت وحتی تنفر. داستان مادر و دختر میتونستن درون آدمها و صدای اجسام رو ببینند و بشنوند و درک کنند. توصیه میکنم کتاب رو بدون قضاوت تا آخر گوش بدید. تا لذت ببرید.
با سلام به کتاب راهیهای عزیز، این کتاب را به کسانی پیشنهاد میکنم که بزرگسال هستند و هنوز کودک درونشان را زنده نگه داشتند، وبه کسانی که برای فراموش کردن درد به درد بزرگتر پناه میبرند. اما در مورد موضوع کتاب، داستان پیرامون هر عنوانی میگردد بجز عشق چون کسی که عاشق است نباید و نمیتواند باعث رنجش معشوق خود باشد چه برسد به آن که آن را بکشد.
جنیفر کلمنت که در عشق و اسلحه راوی جوانی را بر میگزیند که با مادرش در یک اتوموبیل کهنه در محوطهی کنار کاروانها اقامتی زندگی میکنند. مادر به فلوریدای آمریکا آمده و قرار بود فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد. اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابطشان با آدمهایی مانند خودشان است. طرد شدگانی که در آن محوطهی بزرگ زندگی میکنند.
از نظر من هم چنین داستانهایی میتونه نشونهی کارمایی باشه که آمریکاییها به خاطر ظلمشون در حق سرخ پوستها تجربهاش میکنن اما در مورد خود کتاب من خودم ترجیح میدم کتاب هایی رو بخونم یا گوش بدم که بهم انرژی مثبت بدن و حرف مفیدی برای گفتن داشته باشن اما این نوع کتاب ها که پر از تراژدیهای غم بار و مشکلات عدیده هستن رو اصلا نمیپسندم به همین خاطر پیشنهادش نمیکنم
کل داستان برام جذاب بود، حول محور زندگی مادرجوان و دختر زالش هست که داخل ماشینشون تو یه پارکینگ زندگی میکنن.
اینکه دختری بتونه از رقاه و آسایشی که خونه مادر و پدرش داشته چشم بپوشه و بخاطر نوزادش زندگی به این سختی رو تحمل کنه برام خیلی جالب بود و نشونه فداکاری ذاتی یه مادر هستش اما همیشه قدرت عشق میتونه بعضی چیزا رو عوض کنه.
اینکه دختری بتونه از رقاه و آسایشی که خونه مادر و پدرش داشته چشم بپوشه و بخاطر نوزادش زندگی به این سختی رو تحمل کنه برام خیلی جالب بود و نشونه فداکاری ذاتی یه مادر هستش اما همیشه قدرت عشق میتونه بعضی چیزا رو عوض کنه.
کتاب جالبی بود. داستان از نگاه یک دختر که مادرش زیاد به ایندش اهمیتی نداده روایت میشه. دختری که دستاویز اتفاقاتی میشه که هیچ نقشی در اون نداشته. اما در کل واسم جالب بود که یک انسان با همهی درد هاش میتونه آروم زندگی کنه. اخر داستان این حس رو به ما میده که آینده فارق از اتفاقات گذشته میتونه روشن و آفتابی باشه. تشکر از کتابراه
صدای گوینده حس آشنایی داره اما چون راوی داستان یک دختر کوچولو بود، ترجیح می دادم یه فرد جوونتر داستان رو میخوند. داستان، روایت یک زندگیه غیرعادی رو به شکل کاملا عادی روایت می گنه به گونه ای انگار هیچ چیز عجیبی وجود نداره... داستان در ایالات متحده اتفاق میفته بخاطر همین فضای داستان تا حدی نامانوسه...
کتاب خوب و روانی بود و موقع گوش دادن بهش خستت نمیکرد. پیشنهاد میکنم این کتاب رو گوش بدید. یه چیز عجیبی که این کتاب برای من داشت این بود که شرایط فلوریدا رو وقتی بیان میکرد یا اتفاقاتی که مکرر میفتاد برای من تعجب آور بود که چقدر راحت و عادیه و خب فک میکنم بخاطر همین تا آخر کتاب رو گوش دادم
خیلی خیلی خوب بود نوشتن و سیر داستان خیلی ساده پیش میرفت طوری که آدمی خود را جای شخصیت داستان قرار میداد خیلی لذت بردم و حتما دوباره آنرا مطالعه خواهم کرد توی داستان دنبال آخر قصه نباشید از لحظه لحظه آن لذت ببرید توصیف شیوایی داره کاش میتونستم با همین سبک زندگی خودم را به رشته تحریر در آورم
نمیدونم انتظار من از بعضی کتابها بالاست یا واقعا این نوع کتابها چیز خاصی برای گفتن ندارند آدم رو جذب نمیکنند همش منتظری یه جای داستان به اوج برسه ولی خبری نیست... بهر حال از خیلی از کتابهای دیگه که خوندم قابل قبولتر بود.. ولی چیزی نبود که بخوام به کس دیگهای پیشنهاد کنم.... گوینده هم متوسط بود.
گویندگی خانم اعتمادی رو خیلی دوست داشتم اما متن کتاب رو اصلا نپسندیدم انگار کل داستان یکنواخت بود در کل زمان منتظر بودم یک اتفاق خوب بیفتد یا یک مسأله هیجانی، کلا داستان انگار هیچ اوج و فرودی نداشت و یکنواخت بود مثل اینکه دفترخاطرات یک نفر را بخوانی که هیچ تغییر و دگرگونی در زندگیش نیست.
داستان روایتگر وقایع هیجان انگیز از زندگی یک دختر که چهارده سال را به همراه مادرش در یک اتومبیل فرسوده به سر برده روایتی شگفت انگیز از عشق، خشم و میل به اسلحه، البته با شناختی که خواننده از سوابق نویسندگی جذاب جنیفر کامنت دارد انتظار انسجام و پیوستگی بیشتری در روایت این داستان جالب را داشت.
خیلی خوبه که تعداد نویسندگان تاپ جهان که زن هستند، هر سال بیشتر میشود. امیدوارم این اتفاق تو ایران هم بیفته و بانوان ایرانی راحت تر بتونن کارهاشون رو منتشر کنند. یه نکته جالب تر که تعداد کتابها و فیلمهای مربوط به جوامع آخرالزمانی، دیستوپیا و سبک زندگی عجیب مانند این کتاب، زیادتر شده.
کمی دور از ذهن و غیرواقعی بود چگونه یک دختر بچه ۱۶، ۱۷ ساله میتونه به تنهایی زایمان کنه چگونه ۹ ماه بارداره و کسی متوجه نمیشه چگونه دو ماه در خانه با یک نوزاد زندگی میکنه و حتی یک نفر هم نمیفهمه و در آخر با یک ماشین تابلو فرار میکنه و نزدیکی خونه پدرش ساکن میشه و باز کسی نمیفهمه.....